اهل سنّت، اگر میتوانند پاسخ دهند
چرا ابوبکر به عنوان خلیفه انتخاب شد؟
ذهبی در «تاریخ الاسلام» [1] مینویسد:
ابوبکر امتیازاتی داشت که به موجب آن به عنوان خلیفه معیّن شد، از جمله:
1) نماز ابوبکر در بیماری پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم
پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم وقتی در بستر بیماری بود، ابوبکر را به جای خود برای اقامهی نماز جماعت به مسجد فرستاد.
روایات نماز ابوبکر در بیماری پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم
مسلم در صحیح خود از «عایشه» اینگونه روایت میکند:
هنگامی که رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم وارد خانهی من شد، فرمود:
«بگویید ابوبکر با مردم نماز بگزارد. گفتم: یا رسول الله! ابوبکر مردی رقیق القلب و دلنازک است و هرگاه قرآن بخواند نمیتواند از گریه خودداری نماید ای کاش غیر ابوبکر را فرمان میدادی ... دو یا سه بار این سخن را تکرار کردم و او فرمود: باید ابوبکر با مردم نماز بگزارد، شما همراهان یوسفید».[2]
در حدیث دیگری عایشه میگوید:
«هنگامی که رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم بیمار شد، (همان بیماری که به فوت او انجامید). بلال آمد تا از وقت نماز آگاهش نماید، فرمود: بگویید ابوبکر با مردم نماز بگزارد. تا آنجا که فرمود: شما همراهان یوسفید. پس نزد ابوبکر فرستادیم و او با مردم به نماز ایستاد که پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم در خود احساس سبکی کرد و با تکیه بر دو مرد بیرون آمد... و ابوبکر که وجودش را احساس نمود، خواست تا عقب برود که پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم به او اشاره فرمود به جای خود بمان.
سپس آمد تا در کنار ابوبکر نشست و ابوبکر به پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم اقتدا نمود و مردم به ابوبکر اقتدا کردند».[3]
طبری گوید که رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمود:
«آیا هنگام نماز فرا رسیده؟ شخصی گفت: آری، فرمود: به ابابکر دستور دهید با مردم نماز بخواند، عایشه گفت: ابوبکر مردی رقیق القلب است. به عمر دستور دهید.
پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمود: به عمر بگویید و عمر گفت: من بر ابوبکر مقدم نخواهم شد، مادامی که او حضور دارد، پس ابوبکر جلو افتاد، و پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم احساس نمود از شدت تب او کاسته شده است، پس از منزل بیرون آمد و چون حرکت پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم به گوش ابوبکر رسید، خود را عقب کشاند و پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم پیراهن او را کشید و خود در جای او قرار گرفت و رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم نشست (نماز را نشسته خواند) و از همانجایی که ابوبکر انجام داده بود، پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم نماز را ادامه داد».[4]
سؤال1:
اگر پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم به ابوبکر دستور داده بود که با مردم نماز بخواند، پس چرا با زحمتی که قادر به راه رفتن نمیباشد، به مسجد میرود و به نماز مشغول میشود؟
سؤال2:
آیا حضور پیامبر در مسجد برای تأیید ابوبکر بوده است؟ اگر چنین است، پس چرا او را کنار میزند و پیراهن او را میکشد و خود جای او میایستد و نماز میخواند؟
سؤال3:
اگر ابوبکر به پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم اقتدا نموده است، چنانچه روایت میگوید، پس امامت او معنا ندارد. بنابراین، آیا ممکن است شخصی در زمان واحد و در یک نماز، هم امام باشد و هم مأموم؟
سؤال4:
این نمازی که ابوبکر به جای پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم خوانده، کدام نماز بوده است؟ (صبح، ظهر، عشاء) و در کجا این امامت انجام شده است؟ و چرا محدثان اهل سنّت در کتابهای خود این قضیه را متناقض یکدیگر نقل کردهاند؟
سؤال5:
اگر این نماز دلیل بر اولویت ابوبکر در خلافت است، پس چرا مهاجرین و انصار و حتی خود ابوبکر در سقیفه به آن استناد نکردهاند؟
سؤال6: اگر نماز ابوبکر به جای پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم موجب استحقاق او برای خلافت شده است، چرا «عبدالرحمن بن عوف» سزاوار خلافت نباشد؟ مگر نه این است که محدثان شما در مورد «عبدالرحمن بن عوف» از قول پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم روایت نقل کردهاند و احدی از بزرگان شما در این روایت تشکیک نکردهاند که آن حضرت در حقّش فرمود: «صلّی خلفه».[5]
سؤال7:
آیا این نماز بر فرض ثبوت میتواند میتواند جای آن همه نصوص جلیّه از طرف پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم در حق امیر مؤمنان علیه السّلام که فرمود: «یا علی انت منّی بمنزلة هارون من موسی»[6] و ... را بگیرد؟
سؤال8:
بر فرض ثبوت این موضوع، چطور پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم در بستر بیماری وقتی که امر میکند ابوبکر به جای او در مسجد امامت کند هذیان نمیگوید!! اما وقتی که امر میکند قلم و کاغذی بیاورید تا بنویسم چیزی را که بعد از من به ضلالت و گمراهی نیفتید، به قول عمر نستجیر بالله آن حضرت هذیان میگوید؟!!![7]
اگر پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم هذیان میگوید، پس چرا قول آن حضرت را در نماز ابوبکر ملاک قرار دادهاید؟؟
و اگر هذیان نمیگوید، پس چرا عمر به آن حضرت نسبت هذیان گویی را داد؟؟؟
سؤال9:
در زمانی که پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم در بستر شهادت بود، امر کرد که اصحاب در لشکر اسامه شرکت کنند و فرمود:
«جًهًّزوا علی جیش اسامة[8] لعن الله من تخلف عنه».[9]
و به نظر همه مورخان تا زمان شهادت پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم اسامه از جنگ بر نگشته بود، حال با توجه به این حقیقت آیا ابوبکر در لشکر اسامه شرکت کرد یا خیر؟ اگر شرکت نکرد، پس تخلف از امر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم را نموده است[10]. و اگر شرکت کرده است، در این صورت در مدینه نبوده تا توانسته باشد به جای پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم نماز خوانده باشد.[11]
پس با وجود چنین تناقضی چه طور شما میگویید: ابوبکر به جای پیامبر الکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم نماز خوانده است؟؟
سؤال 10:
چرا پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم زنان خود را سرزنش میکند و آنان را همچون زنانی میداند که میخواستند حضرت یوسف را گمراه نمایند؟ مگر عایشه چه کرده بود که مستحق چنین ملامتی شد؟ جز اینکه وی میخواست چنین کرامت و بزرگواری را به پدرش اختصاص دهد؟ و یا به دلیل مخالفت با پیامبر رحمت صلّی الله علیه و آله و سلّم که همهی آزار و ایذای آنان را تحمّل نمود و حدیث (افک) را شنید و دم نزد تا اینکه آیه بر برائت عایشه نازل شد، امّا در اینجا آنان را همانند زنان گمراه کنندهی یوسف میداند!! آیا این همه مسائل کافی نیست که ما را وادار به اندیشه نماید که این دستورات و روایات چگونه بودهاند؟
ادامه دارد
1- تاریخ الاسلام ذهبی، ج2، ص584.
2- صحیح مسلم، کتاب الصلاة، ج1، ص313؛ صحیح بخاری، کتاب الاذان، ج1، ص87؛ مسند احمد بن حنبل، ج6، ص229؛ مسند ابی عوانه، ج2، ص114؛ و ... .
3- صحیح بخاری، کتاب الصلاة، ج1، ص85و92؛ صحیح مسلم، ج1، ص85 و 92؛ مسند احمد بن حنبل، ج6، ص210؛ سنن نسائی، ج3، ص99 و 100 و ... .
4- تاریخ طبری، ج2، ص230، ط بیروت.
5- مغازی، واقدی، ج3، ص1012؛ تهذیب الکمال، ج14، ص122.
7- عمر بن خطاب برای جلوگیری از امر وصیت آن حضرت، گفت:«دعو الرجل فانه لیهجر!!! حسبنا کتاب الله»؛ «واگذارید این مرد (رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلّم) را؛ زیرا که او هذیان میگوید، کتاب خدا ما را بس است».
گذشته از اجماع علمای شیعه، اکابر علمای اهل سنت نیز به عبارت و الفاظ مختلف آن را نقل نمودهاند:
الف) صحیح بخاری، کتاب العلم، بابا کتابة العلم، ج1 ص39، ج2 ص 118 - ج4، باب قول المریض از کتاب المرضی، ص5 - ج6، باب مرضی النبی و وفاته، ص11 – ج4 کتاب الجهاد، باب جوائز الوفد، ص85.
ب) صحی مسلم، ج6 کتاب الوشیه باب ترک الوشیه ص 76.
ج) شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید معتزلی، ج2 ص536 و ج2 ص20
د) کامل ابن اثیر، ج2 ص217.
...
8- تاریخ مدینه دمشق، ابن عساکر، ج2 ص57 و ج8 ص60؛ معجم الکبیر، طبرانی، ج3 ص130؛ کنزالعمال، ج10 ص576؛ و ...
9- الملل و النحل، شهرستانی، ج1 ص23؛ تاریخ خلیفه ابن خیاط، ص63-64؛ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج6 ص52 و ... .
10- مضافا بر اینکه اگر بگوییم ابوبکر در لشکر اسامه شرکت نکرده، مشمول لعن پیغمبر پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم شده است؛ زیرا طبق بعضی از نقلها که در پاورقی شماره (9) نقل شد رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم متخلفان از جیش اسامه را لعنت کرده است.
11- بیشتر مورخان اهل سنت تصریح کرده ان که ابوبکر جزئ لشکریان اسامه بوده است، از جمله:
طبقات الکبری، ابن سعد، ج4 ص46 و 136؛ تهذیب ابن عساکر، ج2 ص391 و ج3 ص215؛ کنزالعمال، ج5 ص312؛ تاریخ الخمیس، ج2 ص172؛ تاریخ یعقوبی ج2 ص93؛ شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج1 ص53 و ج2 ص21؛ و ... .
بسم الله الرحمن الرحیم
ضمن عرض سلام و خسته نباشد خدمت شما برادران اهل تسنن
از شما سوالی دارم آن هم این است که :
اینکه گفته می شود خلافت حضرت ابوبکر اجماعی بوده آیا صحیح است که می گویند : حضرت علی و یاران ایشان ضمن آنان نبوده ، وچنین اجماعی مورد لعنت خداوند است ،
چنانچه امام ابن حزم می گوید :
« لعنة الله علی کل اجماع یخرج منه علی بن ابیطالب و من بحضرته من الصحابه »
المحلی 9 : 345
بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و عرض ادب : دوست عزیز به شما که حاضرید ثابت کنید ابن ابی الحدید شیعه است خیلی برای من جالب است که شما ادعایی را درباره ی شخصی مطرح می کنید که خودش این ادعا را ندارد و با کمال تأسف همین ادعا را در موردخلیفه ی اول هم مطرح نمودید با اینکه خود او می گوید مرا واگذارید و من بهترین شما نیستم در حالی که علی در بین شمااست شما می فرمائید خیر ایشان ولو خودشان گفته، بهتر است خداوند عقل و انصاف عنایت فرماید درباره ی ابن ابی الحدید نیز همین مسئله است کدام شیعه معتقد به برتری مفضول بر فاضل است که شما ابن ابی الحدید را شیعه می دانید برتری مفضول بر فاضل خلاف عقل است و شیعه عاقل است برتری دادن کسی که خودش مدعی است
علی علیه السلام از او بهتر است خلاف عقل است و در مورد بقیه خلفاء که شما پیرو آنها هستید نیز همین مطلب صادق است خلیفه ی دوم در بیش از 70 مورد گفته اند « لو لا علی لَهَلَکَ عمر» اگر علی نبود عمر هلاک می شد و باز شما او را مقدم می دارید خودش می گوید « کل الناس افقه مِنْ عمر حتی المخدرات فی البیوت » همه ی مردم از عمرفقیه ترند حتی زنان در خانه ها و باز شما او را بر دیگران مقدم می دارید خداوند عقل و انصاف عنایت فرماید .
خداوند همه ما را هدایت کند......
با سلام به شما بزرگواران
آقای مقدم شما فرمودبد که اگر من اثبات کنم که ابن ابی الحدید شیعه است شما چه می کنید
خوب با فرض شیعه بودن (فرض محال محال نیست) شما به سوال اول ما جواب ندادید که چرا حضرت زهرا پنهانی دفن شدند و چرا حضرت ابوبکر و عمر در تشیع جنازه حضرت حضور نداشتند شما اینها را به ما بگویید چرا تفره می روید .
خداوند همه ما را به راه راست هدایت کند .
بسم الله الرحمن الرحیم
خدا رحمت کند کسی را که عقل خود را به کار اندازد و انصاف داشته باشد .
اگر ابن ابی الحدید معتزلی سنی نسیت چه مذهبی دارد شما برای اینکه جوابی برای حرف او که مدعی است خدا مفضول را بر فاضل برتری داده و این خلاف عقل است چون جوابی برای این جمله ندارید ناچارید منکر سنی بودن او شوید انشاء الله در قیامت در محضر خداوند قادر عالم حکیم نیز پاسخ خواهید داد و با این حال دیگر لازم نیست در این باره بحثی صورت گیرد .
از اینکه در برابر روایات و احادیث و آیات صریح قرآن به اشعار شعرا نیز استناد می کنید واقعاَ متاسفم .
گفته اید در روز اول خلافت گفته اند که من از شما بهتر نیستم(فقط روز اول من از شما بهتر نیستم) فرمودند یعنی بعد از آن از شما بهترم ، (قبلا بهتر بودم) آیا کسی که در جواب سوالات افراد عاجز می ماند از کسی که می فرماید «سلونی قبل ان تفقدونی» به نظر شما بهتر است مگر قرآن نمی فرماید ( افمن یهدی الی الحق احق ان یتّبع امن لا یهدی الا ان یهدی فما لکم کیف تحکمون) آیا کسی که به حق هدایت می کند شایسته پیروی است یا کسی که حق را نمی داند و باید هدایت شود
پس شما واقعا جناب ابوبکر را از حضرت امیرالمومنین علیه السلام بالاتر می دانید و این ادعایی است که در منابع معتبر نمی توان آن را ثابت کرد .